همچو بالات بگویم سخنی راست ترا

راستی را چه بلائیست که بالاست ترا

تا چه دیدست ز من دیده که هردم گوید

کاین همه آب رخ از رهگذر ماست ترا

ایکه بر گوشهٔ چشمم زده‌ئی خیمه ز موج

مشو ایمن که وطن بر لب دریاست ترا

پیش لعلت که از او آب گهر میریزد

وصف لؤلؤ نتوان کرد که لالاست ترا

این چه سحرست که در چشم خوشت میبینم

وین چه شورست که در لعل شکر خاست ترا

دل دیوانه چه جائیست که باشد جایت

بر سر و چشمم اگر جای کنی جاست ترا

جان بخواه از من بیدل که روانت بدهم

بجز از جان ز من آخر چه تمناست ترا

ایدل ار راستی از زلف سیاهش طلبی

همه گویند مگر علت سوداست ترا

در رخ شمعی خواجو چو نظر کرد طبیب

گفت شد روشنم این لحظه که صفر است ترا



نوع مطلب : <-PostCategory->
برچسب ها : برچسب ها : سایت ۱۰ , وبلاگ ۱۰ , خواجو ۱۰ , خواجوی کرمانی ۱۰ , شعر خواجو ۱۰ , شعر خواجوی کرمانی ۱۰ , سئو سایت ۱۰ , چت ۱۰ , گپ ۱۰ , غزل ۱۰ , غزل خواجو ۱۰ , شعر غزل ۱۰ , غزل و شعر ۱۰ , کتاب غزل ۱۰ , غزل و کتاب ۱۰ , وزن غزل ۱۰ , ردیف غزل ۱۰ , خواجوی غزل ۱۰ , بلاگ ۱۰ , کرمانی خواجو ۱۰ ,
نوشته شده در سه شنبه 10 اردیبهشت 1398 توسط mahdiyar| تعداد بازدید : 50


درباره وبلاگ

آرشيو وبلاگ
نظرسنجي
rrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrr
آمار وبلاگ
افراد انلاین : 2
کل بازديد : 7008
بازديد امروز :4
بازديد ديروز : 0
ماه گذشته : 4
هفته گذشته : 4
سال گذشته : 1136
تعداد کل پست ها : 12
نظرات : 1

پشتیبانی قالب


Powered By
rozblog.com